علی، دست خدا ، امشب به جنت می نهد پا را
پــیــامـبــر آورد از بـهــر اسـتــقــبــال زهـــرا را
مـلاقــات عـلـی و فـاطـمـه بـاشـد تـمـاشـایـی
ز مـظلومـی کنـد مـظلومـه ای امشب پـذیـرایـی
نشان برهم دهند از چشم احمد دور و سربسته
عـلـی فـرق شکسـته ، فـاطمـه پهلوی بشکسته